واقعاً در صحرای سینا چه میگذرد؟ چه گروهها و تشکلهایی در این منطقه فعالیت میکنند؟ موضع مصر و رژیم صهیونیستی در قبال هر یک از این گروهها چیست؟ و چه آیندهای میتوان برای آنها متصور بود؟ این گزارش در پی پاسخگویی به پرسش های مطرح شده است.
اندکی پس از پیروزی انقلاب 25 ژانویه 2011 مصر و روی کار آمدن دولت اسلامگرا در این کشور شاهد رخدادهای خونبار و خشونتآمیزی در شبه جزیره سینا بودیم که مهمترین آن در کشته و زخمی شدن دهها نظامی مصری در حمله افراد مسلح به یک پایگاه مرزی نمود پیدا میکند. حادثهای که تمامی نگاههای داخلی و منطقهای و بین المللی را متوجه صحرای سینا کرد که در مرزهای مشترک این کشور با اراضی اشغالی فلسطین [اسرائیل] قرار دارد.
این حمله دو طرف مرز یعنی مقامهای مصری و رژیم صهیونیستی را به تکاپو انداخت، به طوری که ارتش مصر برای نخستین بار پس از 33 سال از جنگنده و موشک برای سرکوب افراد مسلح در صحرای سینا استفاده کرد.
اما واقعاً در صحرای سینا چه میگذرد؟ چه گروهها و تشکلهایی در این منطقه فعالیت میکنند؟ موضع مصر و رژیم صهیونیستی در قبال هر یک از این گروهها چیست؟ و چه آیندهای میتوان برای آنها متصور بود؟ این مطلب در پی پاسخگویی به پرسش های مطرح شده است.
نقشه صحرا سینا
موقعیت صحرا سینا
شبه جزيره سینا در شمال شرقی کشور مصر به شکل مثلثی قرار دارد كه از شرق به خليج عقبه و از غرب به خلیج سوئز و از شمال به دریای مدیترانه و از جنوب به دریای سرخ محدود میشود. مساحت این شبه جزیره 61 هزار كيلومتر مربع است و بخش آسيايي مصر محسوب ميشود و این منطقه شامل دو استان کشور مصر به نامهای «شمال سینا» و «جنوب سینا» است.
موقعیت استراتژیک صحرا سینا
شبه جزیره سینا از موقعیت استراتژیک بسیار مهمی برخوردار است. این شبه جزیره از شمال به طول 120 کیلومتر با دریای مدیترانه و از غرب به طول 160 کیلومتر با کانال سوئز و از جنوب غربی به طول 240 کیلومتر با خلیج سوئز و از شرق و جنوبی شرقی به طول 150 کیلومتر با خلیج عقبه هم مرز است. به این ترتیب صحرای سینا 30٪ از سواحل مصر را به خود اختصاص میدهد و حلقه ارتباط آسیا با آفریقا به شمار میآید.
جمعیت صحرا سینا
در اول ژانويه 2012 جمعیت ساكنان دو استان شمالی و جنوبی سينا 554 هزار نفر اعلام شد كه 395 هزار نفر از آنها در استان سینا شمالی و 159 هزار نفر از آنها نيز در استان سینا جنوبی ساکن بودهاند. در این میان اگر ساكنان جنوب و شمال سينا را با جمعيت ساکنان استان سوئز و استان اسماعيليه سينا محاسبه کنیم، جمعيت کل صحرای سینا به حدود 800 هزار نفر ميرسد.
ریشه ساکنان صحرا سینا
98٪ ساكنان صحرا سينا بدوي و از قبائل صحرانشين هستند. قبیله «الترابين» بزرگترين قبيله در سينا و نقب به شمار میآید و از دیگر قبایل معروف سینا میتوان به «سوراكه» و «التياها» و «العزازمة» و «الحويطات» اشاره کرد.
نژاد و ریشه ساكنان سينا به جزيرة العرب حجاز و نجد و يمن و بخشي ديگر به مصريهاي صحرانشين باز میگردد كه از قديم در سينا زندگي ميكردند. همچنين خانوادههايي از استانهای «الجيزه» و «الشرقيه» در قرن گذشته به سينا مهاجرت کردهاند و با قبايل محلی درآميخته و صحرانشين شدهاند. همچنین گروه کوچکی از «العرايشية» هم در این صحرا زندگی میکنند كه نسل سربازان آلباني هستند که با «محمد علی پاشا» وارد مصر شده و در این منطقه اسکان یافتند.
شغل اصلی ساکنان سینا تربیت شتر و گوسفند در کنار کشت خرما و زیتون و مشاغلی چون صید ماهی و پرندگان است.
تصویری از بدویان صحرا سینا
مهمترین شهرهای صحرا سینا
صحرای سینا از جمله قدیمیترین مناطق جهان است که نه تنها تمدنهای بشری را به خود دیده که مهد ادیانی چون یهودیت بوده است، به گونهای که مورخان تاریخ حیات بشری در این منطقه را به 3 هزار سال پیش از میلاد مسیح ارجاع میدهند. به همین دلیل این منطقه دارای تمدنی دیرینه و شهرهایی مهم چون العريش، طور سينا، بير العبد، الشيخ زويد، رفح، الحسنة، نخل، رأس سدر، أبو زنيمة، أبو رديسة، شرم الشيخ و طابا است.
اهمیت منطقه «العریش» در صحرای سینا در رساندن کمکها از طریق مرز رفح به نوار غزه و فلسطین مخصوصاً در زمانهای جنگ رژیم صهیونیستی علیه فلسطینیان نمود زیادی مییابد. «شرم الشیخ» نیز که تنها نقطه مسکونی سینا است، محل عیش و نوش و تفریح سیاستمداران، هنرپیشگان و ورزشکاران اروپایی است. در این منطقه سالن کنفرانسهای بین المللی مصر قرار دارد که تقریباً تمامی نشستهای بینالمللی آفریقا و خاورمیانه در آن انجام می شود.
نگاه رژیم صهیونیستی به صحرای سینا
صرف نظر از نگاه دینی و مذهبی صهیونیستها به این منطقه، صحرای سینا به دلیل موقعیت استراتژیکی که دارد، از جمله مناطقی است که همواره مورد توجه رژیم صهیونیستی بوده تا به هر نحو ممکن آن را از مصر جدا کنند. به همین دلیل این منطقه تاکنون دو بار مورد حمله و تعرض رژیم صهیونیستی قرار گرفته است.
بار اول در سال 1956 میلادی که اما با قطعنامه سازمان ملل نظامیان صهیونیست از آن خارج شدند و دیگر بار در سال 1967 میلادی که تا 25 آوریل 1982 این منطقه تحت اشغال رژیم صهیونیستی بود تا اینکه در این تاریخ رژیم صهیونیستی با حفظ نیروهای خود در نوار مرزی «تابا» از شبه سینا خارج شد. اما در سال 1989 میلادی این منطقه نیز به موجب رأی دادگاه بین المللی لاهه از رژیم صهیونیستی باز پس گرفته شد.
حدود 30 سال از عقب نشینی رژیم صهیونیستی از سینا میگذرد و مصر این روز را جشن گرفته است اما واقعیت این است که اسرائیل این نقطه استراتژیک را همچنان در اشغال خود دارد.
توریست هایی که به این منطقه می آیند اغلب از سوی شرکت های سیاحتی وابسته به صهونیستها به این منطقه آورده می شوند و قسمت عظیمی از هزینه های سفر این توریستها را اسرائیل پرداخت میکند تا امنیت این سواحل و نهایتاً امنیت مرزهای اسرائیل با مصر را تأمین شده نشان دهد و به جهان اعلام کند که هیچگونه مشکل مرزی با مصر ندارد.
فضای صحرای سینا فضای پلیسی ناشی از همجواری با اسرائیل است و تردد در تنها نقطه مسکونی آن یعنی شرم الشیخ تنها با گردن آویز امکان پذیر است؛ حتی کسانی که خود را از پوشیدن لباس بی نیاز می بینند و در سطح شهر تردد می کنند گردن آویز شناسایی را فراموش نمی کنند، زیرا هرلحظه ممکن است به دام پلیس خشن و تنومند این منطقه با آن عینک دودی وحشتناک گرفتار شده و سر از بازداشتگاه های مخوف دربیاورد. صحرای سینا که سرزمین مقدسی برای مسلمانان و مسیحیان به شمار می رود در چنبره صهیونیست ها قرار دارد و کشورهای عربی بی خیال این اشغالگری شده و به خروج چند سرباز از آن دلخوش کرده اند.
وضعیت صحرای سینا از سال 1982
در سال 1982 میلادی در صحرای سینا نیروهای چند ملیتی مستقر شدند، اما این نیروها تابع سازمان ملل نیستند، بلکه متشکل از 11 کشور تحت فرماندهی آمریکا میباشند که در صحرای سینا مستقر بوده و موظف هستند بندهای معاهده صلح مصر با رژیم صهیونیستی موسوم به معاهده «کمپ دیوید» را به اجرا بگذارند که در سال 1979 بین قاهره و تلآویو به امضا رسید.
به موجب قرارداد کمپ دیوید نیروهای نظامی مصری محدودی در صحرای سینا میتوانند حضور داشته باشند و ارتش مصر نمیتواند در این منطقه پایگاه نظامی و تسلیحاتی داشته باشد.
در زمان حاکمیت حسنی مبارک شبه جزیره سینا تحت قوانین و ضوابط خاصی اداره میشد و حسنی مبارک به این منطقه توجه ویژهای داشت؛ نه از آن جهت که قدرت و حاکمیت مصر را دوباره به آن بازگرداند، بلکه به دلیل وجود منطقه تفریحی «شرم الشیخ» که مبارک آن را به مقر شبه دائمی خود تبدیل کرده بود و از آنجا دسترسی آسانتر و نزدیکتری به رژیم صهیونیستی و همپیمانان اسرائیلیاش داشت.
معاهده کمپ دیوید و صحرای سینا
• تاریخچه پیمان
پیمان کمپ دیوید پس از دوازده روز مذاکرات مخفی و با میانجیگری ایالات متحده در کمپ دیوید که یکی از استراحتگاههای مقام ریاست جمهوری در ایالات متحده آمریکا است نهایی شد و در تاریخ ۱۷ سپتامبر ۱۹۷۸ با حضور جیمی کارتر، رئیس جمهور وقت ایالات متحده آمریکا در کاخ سفید به امضا نهایی رسید.
در هنگام امضای پیمان کمپ دیوید، اردشیر زاهدی آخرین سفیر ایران، قبل از پیروزی انقلاب ایران (۱۳۵۷) در ایالات متحده به نمایندگی از شاه ایران شرکت داشت و از سوی ایران پیمان صلح میان مصر و اسرائیل را به مردم هردو کشور تبریک گفت.
پیمان کمپ دیوید اولین پیمان صلح میان طرفین جنگ اعراب و اسرائیل بود که به صلح میان مصر و اسرائیل انجامید. این پیمان نامه یک مقدمه نسبتاً کوتاه، نه ماده و نه بند و دو پیوست دارد و در 26 مارس 1979 در سه نسخه عربي، انگليسي و عبري به رشته تحرير درآمده که تمام نسخهها از حيث اعتبار و ارزش مساوي بوده و در متن پیمان قید شده است که در صورت بروز اختلاف ميان دو طرف برسر تفسير بندهاي موافقتنامه نسخه انگليسي معاهده مرجع و محل مراجعه جهت حل اختلاف خواهد بود.
34 سال پیش به وساطت واشنگتن این معاهده در شهر کمپ دیوید آمریکا بین دو طرف مصر واسرائیل امضاء شد. از طرف مصر انورسادات رئیس جمهور وقت این کشور و از طرف اسرائیل مناخین بگین نخست وزیر آن این توافق نامه را درحضور جیمی کارتر رئیس جمهوروقت آمریکا امضاء کردند.
درفضای تیره آن زمان بین جهان عرب واسرائیل امضاء این معاهده واکنشهای زیادی را درسطح منطقه و جهان بوجود آورد. غرب ازاین توافق نامه استقبال کرد اما بسیاری از ملت های مسلمان امضاء آن را محکوم کردند. همین اقدام سادات بود که اورا به فردی منفور در مصر و دیگر کشورهای اسلامی تبدیل کرد و دو سال بعد به تروز او توسط خالد اسلامبولی دریک مراسم نظامی منجر شد.
• متن معاهده
در مقدمه اين موافقتنامه چنين ميخوانيم: «جمهوري عربي مصر و اسرائيل درباره برقراري صلح عادلانه و فراگير و دائم در خاورميانه و بر پايه دو قطعنامه 242 و 338 شوراي امنيت سازمان ملل متحد به توافق رسيده و هر دو بار ديگر بر تعهد و التزام خود بر چارچوبهاي صلح در خاورميانه كه در كمپ ديويد و در سپتامبر 1978 درباره آن به توافق رسيدند، تأكيد ميكنند.
همچنين مصر و اسرائيل اين موافقتنامه را نه تنها موجب برقراري صلح و همكاري ميان خود ميدانند، بلكه آن را پايه و اساس صلح و همكاري اسرائيل با همسايگان عربش به شمار آورده، بدين وسيله اسرائيل آمادگي خود را براي امضاي ديگر موافقتنامههاي صلح با ديگر كشورهاي عربي اعلام ميكند.
اسرائيل با امضاي اين موافقتنامه اعلام ميكند كه خواهان پايان دادن به جنگ و برقراري صلح با مصر و ديگر كشورهاي منطقه خاورميانه است و اين خواسته اسرائيل در قبال تمام كشورهاي منطقه است، چرا كه خواستار زندگي مسالمت آميز با آنهاست.
همچنين اسرائيل اين موافقتنامه را به اين جهت با مصر امضا ميكند، چون باور دارد، اين موافقتنامه گام مهمي در راه برقراري صلح فراگير در منطقه خاورميانه و دستيابي به سازش نهايي ميان ديگر طرفهاي عربي درگير با اسرائيل در تمام موضوعات مورد اختلاف برداشته و بدين وسيله مصر و اسرائيل طرفهاي ديگر عربي داراي اختلاف با اسرائيل را به حل اختلافات و امضاي موافقتنامه صلح با اسرائيل بر اساس اصول و مباني صلح و سازشي دعوت ميكند كه در اين موافقتنامه به آن اشاره شده است.»
همانطور که به وضوح در مقدمه پیمان اشاره شده است می توان چنین برداشت کرد که یکی از اهداف اسرائیل آماده کردن فضای روانی در بین کشورهای عربی براي امضاي ديگر موافقتنامههاي صلح با آنهاست؛ موضوعی که پس از جنگ اعراب و اسرائیل در بین اعراب به عنوان یک «تابو» و «منطقه ورود ممنوع» مطرح بوده است.
برقراري صلح فراگير در منطقه خاورميانه از دیگر اهداف اسرائیل در انعقاد این پیمان با مصر است که در نظرگرفتن هدف «تشکیل خاورمیانه بزرگ» که توسط آمریکا مطرح شد، همراستا بودن استراتژی های آمریکا و اسرائیل را نمایان می کند.
در متن این پیمان پنج بار در جاهای مختلف «ميثاق سازمان ملل متحد» مورد استناد قرار گرفته و دو طرف ملزم به رعایت مفاد آن هستند و همچنین ذکر شده است که «بايد دبيركل سازمان ملل متحد را از امضاي اين موافقتنامه آگاه و مطلع ساخت تا بر اساس ماده 102 ميثاق سازمان ملل متحد به عنوان موافقتنامهاي بين المللي در اين سازمان ثبت و ضبط شود». داشتن حق وتو برای آمریکا و متحد استراتژیک بودن این کشور با اسرائیل روند تصویب این پیمان در سازمان ملل را آسان کرد.
به طور خلاصه کمپ دیوید در برگیرنده 3 موضوع مهم است : 1- سازش مصر و اسرائیل، 2- نحوه کنترل امنیت صحرای سینا، 3- مذاکره در باره تشکیل کشور مستقل فلسطین.
طبق این توافق نامه با تقسیم صحرای سینا به سه بخش مقرر شد: در قسمت شمالی سینا که نزدیک به فلسطین اشغالی است هیچ نیروی نظامی مصر حضور نداشته باشد. با این توافق اسرائیل همچنان اشراف کاملی بر این منطقه داشت و مصر حتی درصورت درگیری نمی توانست نیروی نظامی به این بخش از خاک خود اعزام کند. پس ازترور انورسادات مخالفت مصری ها با این توافق نامه ادامه یافت اما حکومت حسنی مبارک برای سه دهه هر مخالفتی را با این توافق نامه سرکوب کرد تا اینکه مبارک رفت و نیروی اراده مصر آزاد شد.
اسرائیل با سرنگونی حکومت مبارک بزرگ ترین بازنده لقب گرفت چون که اصلیترین حامی خود را در مصر از دست داد و با مردمی روبرو شد که قریب به اتفاق آنان خواستار بر چیده شدن این توافق نامه هستند. مردم مصر با سقوط مبارک سفارت اسرائیل در مصر را به اشغال خود درآوردند، پرچم آن را به پائین کشده و آتش زدند.
درنتیجه همین فشارها زمزمه لغو و یا اصلاح توافق نامه «کمپ دیوید» در بین مقامات مصری هم شنیده شد و به صیهونیست ها هم سرایت کرد. یک منبع آگاه در مصر اعلام کرد: صیهونیست ها با تغییر برخی از مفاد توافق نامه کمپ دیوید موافقت کردهاند. اما واقعیت این است که اکثر مصری ها موافق لغو معاهده کمپ دیوید هستند.
در ماده یک این پیمان تصریح شده است که «اسرائيل تمام نيروهاي مسلح نظامي و مدني خود را از سينا به آن سوي مرزهاي بين المللي ميان مصر و فلسطين عقب خواهد كشيد. مصر نيز به حاكميت كامل خود بر سينا ادامه خواهد داد». در بند یک این پیمان که در ادامه متن پیمان آمده است تصریح شده است که نهايتاً تا سه سال پس از امضاي اين موافقتنامه عقب نشيني نيروهاي اسرائیل به پايان خواهد رسید. این ماده بارها توسط اسرائیل در تصرف نواحی این شبه جزیره نقض شده است.
«البته در این هنگام بسیاری از سرزمینهای کشورهای دیگر در خط مقدم، از جمله بلندیهای جولان سوریه و نوار غزه و کرانه باختری رود اردن کشور اردن، در اشغال اسراییل بود که در قرارداد اشارهای به پسگیریشان نشدهبود. شاید بتوان گفت که صلحی که سادات بستهبود تنها مال مصر بوده است و کاری به دیگر کشورها نداشتهاست.»
ماده دوم به مرزهاي ميان مصر و اسرائيل می پردازد و مرزهاي رسمي و بين المللي ميان مصر و فلسطين تحت قيموميت را به رسميت می شناسد. در ماده سوم اشاره شده است که «هر دو طرف متعهد ميشوند كه اقدامي درون اراضي تحت حاكميت يكديگر و توسط نيروهاي تحت فرمان خود يا نيروهاي تحت پوشش خود عليه شهروندان يا املاك و ممتلكات طرف ديگر كه به عنوان اقدام خصومت آميز يا اقدام جنگي يا اقدام تهديد آميز در عرف بين الملل شناخته شده، مرتكب نشوند.»
ماده چهارم عقب نشيني نيروها را با موافقت شوراي امنيت و از جمله 5 عضو دائم آن منوط می کند، امری که مدیریت آن با هدایت آمریکا صورت می گیرد. ماده پنجم به كشتيهاي اسرائيلي اجازه حركت آزاد در كانال سوئز و درياي مديترانه را می دهد و تنگه تيران و خليج عقبه از جمله گذرگاههاي آبي بين المللي می شمارد. ماده ششم در چند بخش به توضیح لزوم عدم ورود طرفین به آن دسته از قراردادهای بین-المللی می شود که مغایر با مفاد این پیمان است.
ماده هفت و هشت به اختلافات احتمالی بوجود آمده بر سر این پیمان اشاره کرده و تصریح کرده است که اختلافات بوجود آمده برسر اجرا يا تفسير اين موافقتنامه از طريق گفتوگو و مذاكره حل خواهد شد و هر دو طرف باید هيئت پرداخت غرامت تشكيل دهند. در ماده نه نیز روند لازم الاجرا شدن این پیمان و تاریخ و نسخ این پیمان اشاره می کند.
در ادامه متن پیمان، نه بند به توضیح بیشتر در خصوص موارد ابهامی نه ماده قبلی پرداخته است؛ بدین ترتیب که بند يك مفهوم عقب نشيني، بند دوم مرزهاي نهايي، بند سوم سيستم پرواز هواپيماها، بند چهارم سيستم حركت كشتيها، بند پنج سيستمهاي هشدار دهنده، بند شش عمليات سازمان ملل متحد، بند هفت نحوه ارتباط و تماس، بند هشت احترام به نصب يابودهاي جنگ و بند نه اقدامات موقت دو طرف را بیان می کند.
در این پیمان آمده است که با توافق دو طرف حداقل هر ماه دو بار گشتهاي سازمان ملل نحوه اجراي بندهاي مختلف موافقتنامه را بررسي خواهند كرد.
به هرحال طبق این ۸ بند قرار بود این منافع به طرفین برسد: صحرای سینا به مصر برگردد (موضوعی که همچنان مورد مناقشه است)، به رسمیت شناختن کشور اسرائیل و تمامیت ارضی او و رابطه اقتصادی او با مصر، راه یافتنش به آبراه سوئز و غیره که دستاوردهای پیمان برای این رژیم جعلی است و تشکیل دولت خودمختار فلسطین و عقبنشینی اسرائیل که آن هم موزد مناقشه جدی قرار دارد. به همین خاطر است که امام خمینی فرمودند: «كمپ ديويد چيزى جز يك فريب و بازى سياسى، براى ادامه تجاوز اسرائيل به مسلمين نيست.»
• تعدیل معاهده
برخی از تحلیلگران عرب در مورد امکان تعدیل در پیمان کمپ دیوید پا را فراتر از دایره سیاست محافظه کاری مرسی می گذارند. برای مثال عبدالباري عطوان سردبیر روزنامه القدس العربی در مقاله اي در این خصوص تأكيد كرد: «پيمان كمپ ديويد در حكم گاوي مقدس بود كه هیچكس ياراي تعرض به آن را نداشت و با اين كه بندهاي تحقيرآميزي از نظر امنيتي در آن مندرج بود، مصر جرئت نداشت اعتراضي به نقض حاكميت خود بر اساس اين پيمان بكند.
اما اكنون همه اين توافقنامه ها و پيمانها با بازگشت تانكها و هواپيماهاي مصري به سينا بدون هرگونه رايزني با اسرائيل، در گذر تندباد قرار گرفتهاند تا جايي كه اسرائيل ِ خودسر ناچار شده است به مصر التماس كند كه تانكها و هواپيماهاي خود را از سينا خارج كند اما مصر هيچ توجهي به اين التماسها نميكند.»
در عالم هر عملی، عکسالعمل خاص خودش را دارد. عالم سیاست نیز مشمول این قاعده در جهان هستی است. زمانی که مقامات مصری زمزمه تعدیل یا اصلاح پیمان کمپ دیوید و یا عدم صادرات گاز به رژیم اشغالگر را بر زبان جاری کردند، مقامات اسرائیلی نیز واکنش تندی نشان دادند. برای مثال عضو کنست (پارلمان) رژیم صهیونیستی در واکنش به اقدام مصر برای لغو قرارداد فروش گاز به این رژیم، اشغال دوباره سیناء را خواستار شد. میخائیل بن اری از حزب اتحاد ملی با انتقاد از مصر گفت: وقت آن رسیده است که به صورت یکجانبه توافقنامه صلح با اسرائیل را نقض کرده و سفیر اسرائیل را از قاهره به تلآویو بازگردانیم.
وی افزود: ارتش اسرائیل باید بار دیگر سینا را اشغال و با مصر به عنوان یک جنبش تروریستی و نه یک کشور دارای حاکمیت تعامل داشته باشد. قاهره به شرکت «ایامجی» شرکت صادرکنندهای که گاز طبیعی مصر را به اسرائیل صادر میکند اعلام کرد که این قرارداد لغو شده است.
عضو افراطی کنست (پارلمان) رژیم صهیونیستی میری ریگف بر استفاده از زور علیه مصر و اشغال مجدد شبه جزیره سیناء در صورت تداوم اوضاع نابسامان مرزهای مصر و فلسطین اشغالی به منظور ممانعت از نفوذ پناهجویان آفریقایی به سرزمین اشغالی را خواستار شد.
روزنامه صهیونیستی «یدیعوت آحارونوت» نیز نوشت که دولت نتانیاهو در حل این بحران روزافزون شکست خورده است و با وجود اینکه نتانیاهو از ائتلاف گسترده اعضای کنست (90 عضو) برخوردار است اما تا کنون نتوانسته است جلوی نفوذ مستمر مهاجران از سیناء را بگیرد.
اگر واقعاً دولت و ارتش مصر بخواهد به ناامنی ها در صحرای سینا پایان دهد این اقدام جز از طریق بازنگری در معاهده کمپ دیوید و برداشتن محدودیت های حاکمیتی مصر امکان پذیر نخواهد شد. در غیر اینصورت احتمال اینکه صهیونیستها و گروههای مسلح ناشناس باز بخواهند از خلأ امنیتی موجود در صحرای سینا در راستای اهداف خود استفاده کنند وجود خواهد داشت.
در این خصوص مختار نوح وکیل و از رهبران سابق اخوان المسلمین مصرگفت: فرماندهی عالی نیروهای مسلح با صدور دستور به نیروهای مسلح، فروش زمین در مناطق حساس مصر از جمله سینا را ممنوع اعلام کرده است. همچنین باراک، وزیر جنگ رژیم صهیونیستی، گفت: دنبال وقوع درگیری بین نظامیان ارتش این رژیم و یک گروه فلسطینی در مرز مصر مدعی شد که اوضاع امنیتی سیناء از کنترل مسئولان مصری خارج شده است.
وی تصریح کرد: اوضاع امنیتی سیناء نابسامان است و کنترل این منطقه از دست مصریها خارج شده است و این نگرانکننده است، ما منتظر نتایج انتخابات مصر هستیم و امیدواریم که پیروز انتخابات به معاهده صلح پایبند باشد و تدابیر امنیتی مشترک برای توقف سریع و نهایی این حملات و برقراری امنیت اتخاذ شود.
استقرار نیروهای نظامی صهیونیستی در مرزهای مصر و سرزمینهای اشغالی
وضعیت صحرا سینا پس از انقلاب مصر
از زمان سرنگونی رژیم حسنی مبارک در 25 ژانویه 2011 اوضاع امنیتی در صحرای سینا شاهد تغییر و تحولات و در عین حال بحرانها و تنشهای بیشماری مانند ربوده شدن افراد خارجی، بمبگذاری در لولههای انتقال گاز مصر به سرزمینهای اشغالی که تعداد آن به 14 بار رسیده و حمله به نظامیان مصری در مراکز ایست و بازرسی مرزی بود.
در واقع فقدان حاکمیت کامل مصر بر سینا و به ویژه خلأ امنیتی ناشی از انقلاب 25 ژانویه موجب افزایش توان عملیاتی و نظامی نیروهای سلفی که سابقه فعالیت دیرینه در مصر دارند، شده است.
فعالیت گروههای جهادی سلفی در صحرا سینا
شبه جزيره سينا منطقه نزديكي به سرزمینهای اشغالی [اسرائيل] محسوب ميشود، در نتيجه گروههای جهادی از این منطقه به راحتی میتوانند دست به عملیاتهای جهادی علیه رژیم صهیونیستی بزنند و این نکتهای است که هیچگاه از نظر مسئولان صهیونیستی دور نمانده و به همین دلیل است که از زمان سرنگونی رژیم مبارک به شدت از به اصطلاح نبود امنیت در این منطقه ابراز نگرانی کرده و این نگرانی را به دولت مصر هم بارها گوش زد کردهاند.
اما آیا واقعاً گروههای جهادی در صحرا سینا فعالیت میکنند؟ واقعیت امر این است که گروهها و تشکلهای جهادی – سلفی چندی سالهاست که در شبه جزیره سینا فعالیت میکنند. مهمترین این گروهها سازمان «توحيد و جهاد» است كه مسئولیت انفجارهاي سينا در سال 2004 در شهرهای تابا و شرم الشيخ را برعهده گرفت.
رهبر سابق گروه سلفی «توحيد و جهاد» در سینا فردی به نام «خمیس الملاحی» بود که توسط نيروهاي امنيتي مصر در يكي از مزارع جنوب شهر العريش در می سال 2006 به قتل رسيد.
بسياري معتقدند كه فرمانده كنوني گروه سلفی توحيد و جهاد فردی به نام «هشام السعيدني» است که در غزه به سرمیبرد و دیگر جریان سلفی شمال سینا متأثر از افکار و اندیشههای «شكري مصطفي» نیز از وی تبعیت کرده و اعضای آن به این گروه پیوستهاند. گروه شكري مصطفي همان گروهی است که در اواخر دهه هفتاد قرن گذشته «محمد حسين الذهبي» وزير سابق اوقاف مصر را ترور کرد.
این موضوع موجب میشود تا به این نتیجه رسید که شماری از این گروهها و تشکلهای سلفی با يكديگر متحد شدهاند تا در چارچوب آنچه که مجلس «شوراي مجاهدين در اطراف بيت المقدس» يا گروه «انصار الجهاد در سينا» نامیده میشوند، فعالیتهای هماهنگی را چه در مصر و چه در سرزمینهای اشغالی به انجام برسانند.
همچنین از اولین بیانیه مشترک انتشار یافته توسط این گروهها و تشکلهای سلفی جهادی که در 23 ژانويه 2012 منتشر شد، میتوان دریافت که آنها دارای دیدگاه و اندیشههایی بسان دیدگاهها و اندیشههای القاعده هستند، چون در این بیانیه این گروهها و تشکلهای سلفی جهادی در آن وفاداري و بیعت خویش را به «ایمن الظواهري» مرد شماره یک سازمان القاعده اعلام کردهاند. به همین دلیل گروه انصار الجهاد را باید يكي از نمونههاي سازمان القاعده در داخل صحرا سینا به شمار آورد.
موضع آمریکا در قبال گروههای جهادی سلفی
فعالیت گروههای جهادی سلفی در صحرا سینا موضوعی است که مورد تأکید آمريكا نیز قرار گرفته و رسانههای آمریکایی بارها ضمن انتقال دلنگرانیهای کاخ سفید از فعالیت این گروهها در صحرا سینا که بیتردید با توجه به دیدگاهها و مواضع این گروهها برای موجودیت و امنیت رژیم صهیونیستی امری بسیار خطرناک به شمار میآید، اظهار کردهاند که «هيلاري كلينتون» وزیر خارجه آمریکا نقشه حضور و فعالیت و انتشار این گروهها و تشکلهای جهادی را به «محمد حسن طنطاوی» رئيس سابق شوراي عالي نيروهاي مسلح مصر ارائه كرده و خواستار مقابله با آنها توسط قاهره شده است، ولي تصميمي در اين خصوص توسط مصر گرفته نشده است.
چرا مصر از مقابله با گروههای سلفی جهادی در سینا طفره میرود؟
عدم اقدام مصر برای مقابله با گروههای سلفی جهادی در صحرای سینا و سرکوب آنها را میتوان در چند دلیل ملاحظه کرد:
1. ساختار جغرافیایی و طبیعی حاکم بر صحرای سینا، 2. محدودیت حضور نظامی مصر در این منطقه و محدودیت استفاده از تسلیحات نظامی توسط ارتش مصر در این منطقه و 3. مهمتر از همه اعتقادات و باورهای مذهبی حاکم بر ارتش مصر که به آنها اجازه نمیدهد به مقابله با این گروهها و سرکوب آنها بپردازند.
این دلایل موجب شد تا مبارزه و مقابله ارتش مصر با تشکلهای جهادی سلفی در صحرا سينا به امر بسیار سختی تبدیل شود که این سختی ناشی از تعداد یا شمار اعضای این تشکلها و گروهها نیست، بلکه عدم سرکوب این تشکلها و گروهها ریشه در اعتقادات و باورهای حاکم بر ارتش و نیروهای مسلح مصر دارد.
این درحالی است که نباید از خاطر برد که هرگونه سرکوب و مقابله با این تشکلها و گروهها نیازمند همكاري و هماهنگي بيشتر نیروهای مسلح و ارتش مصر با ارتش رژیم صهونیستی است که با توجه به شرایط سیاسی حاکم بر جامعه مصر و روند عمليات سياسي که این کشور با آن مواجه است، این امر هم اکنون امری غیر ممکن مینماید، چون هرگونه همكاري «محمد مرسی»، رئيس جمهوری مصر با سران رژیم صهیونیستی با واکنش تند و منفی مردم مصر مواجه خواهد شد و به شدت جایگاه مردمی مرسي را در این کشور زیر سؤال خواهد برد.
از سوی دیگر این اقدام مصر بازتابی منفی بر جنبش حماس خواهد داشت و این موجب برانگیخته شدن خصومت و دشمنی فلسطينيان با مصر نیز خواهد شد.
گروههای جهادی سلفی در صحرا سینا
ارتش جهادي سلفی جلجلت
ارتش فلسطيني «جلجلت» را باید یکی از تشکلهای نظامی وابسته به «ارتش اسلام» در منطقه غزه به شمار آورد كه در پس تشكيل سازمان «ارتش آزادي بخش اسلام در سينا» قرار داشت. مهمترین هدف این ارتش تأسیس امارتی اسلامي وابسته به سازمان القاعده در صحرا سينا بود و نیروهای آن آموزشهای نظامی مورد نیاز و لازم خود را در غزه و سينا دیده بودند.
گزارش امنيتي منتشره در يكي از روزنامههاي عربي به این نکته اشاره میکند كه اعضای ارتش «جلجلت» در پس تشکیل سازمان القاعده در سينا قرار دارد و این ارتش را باید مهمترین عامل در تشکیل سازمان القاعده در صحرا سینا برشمرد.
برخی منابع اظهار میکنند که فرماندهی این ارتش هم اکنون در دست فردی به نام «ابو زعبل» است که پس از فرار از زندان رهبري این گروه را در صحرا سینا در دست دارد.
این اطلاعاتی است که مورد تأیید 15 فرد بازداشت شده (13 فلسطيني و دو مصري) در جریان حمله به مرکز شماره دو پليس شهر «العريش» در روز 29 جولاي 2011 نیز قرار گرفته است.
این افراد بازداشت شده اعتراف كردند كه آموزشهاي نظامی خود را در پایگاههاي نظامی العريش دیدهاند و حدود 1500 فلسطینی از نوار غزه به این پایگاههای نظامی آمده بودند تا آموزشهاي لازم جهت كار با سلاحهای سنگين و سبك را فرا بگيرند. همچنین 500 مجاهد مصري نيز به آنها ملحق شده بودند تا نيروهاي ارتش و پليس مصر را از شبه جزيره سينا بيرون كنند.
گروههای جهادی سلفی در صحرا سینا
جزئيات حمله به رفح
حمله تروريستي که 5 آگوست سال گذشته در رفح به وقوع پیوست و به دنبال آن 16 نظامی مصری کشته و 7 نظامی دیگر زخمی شدند، سؤالات بسیاری را درباره هویت و تابعیت مجریان عملیات آن مطرح كرد.
سرلشكر «حسام سويلم» كارشناس مسائل نظامي و استراتژيک مصری در این خصوص چنین میگوید: علاوه بر «مجلس شوراي مجاهدين» يا «اطرافيان بيت المقدس» در حال حاضر گروههاي جهادی سلفی بیشماری در صحرای سينا فعالیت میکنند که مهمترین هدف خود را عمل به شريعت اعلام کردهاند. وی میافزاید: این گروهها و تشکلهای جهادی سلفی كساني را كه به اعتقاد آنها به شريعت عمل نميكنند به قتل میرسانند.
گروه سلفی تکفیری پرچمهای سیاه
سرلشكر حسام سويلم در این میان به گروه دیگری از سلفیهای جهادی در صحرای سینا اشاره میکند که تحت عنوان گروه «پرچمهاي سياه» (رایات السوداء) فعالیت خود را پس از پیروزی انقلاب مصر در 25 ژانویه 2011 در مصر آغاز کردهاند و هدف فعالیتهای آنها نظامیان و سربازان مصري هستند.
این سرلشکر ارتش مصر تأکید میکند: حمله به خطوط انتقال گاز صحرای سینا که گاز مصر را به سرزمینهای اشغالی [اسرائیل] منتقل میکند، محبوبیت و جایگاه گروههای سلفي جهادي را به شدت در میان ساکنان صحرای سینا افزایش داده و همین موجب افزایش فعالیت این گروهها و دامنه این فعالیتها شده است.
این كارشناس مسائل نظامی و استراتژیک مصری میگوید كه تنها 48 ساعت قبل از حمله تروريستي به رفح، حماس از طريق «هشام ساعدنی» يكي از رهبران سلفی جهادی و ملقب به «ابو وليد مقدسي» از موضوع آگاه شده است.
سویلم میگوید: ابو وليد مقدسي يكي از بنیانگذاران جنبش توحيد و جهاد سلفي در صحرای سینا است كه مجری عملياتهایی چون تابا و دهب و شرم الشيخ است و بعد از فرو ريختن ديوار رفح و غزه در سال 2008 مصر را ترك كرد و راهی نوار غزه شد. وی تا سال 2010 در نوار غزه به سر میبرد تا اينكه در این سال مقامات وقت مصر خواستار تحویل وی شده بودند، ولي حماس تحويل وي به مصر را نپذيرفت. وی در ماه اوت 2012 وارد سینا شد.
از سوی دیگر سرلشكر «سامح سيف» كارشناس مسائل امنيتي و استراتژيك مصر و رئيس مركز مطالعات سياسي و امنيتي جمهوری این کشور درباره روند تحقيقات درباره حادثه رفح میگوید: از میان آسیبدیدگان حادثه یک نظامی مصری مشاهده میشد كه از مرگ نجات یافته بود. وي در شهادتهایش تأكيد كرد كه عاملان جنایت با دو خودرو به مرکز پلیس يورش آوردند.
آنها نقاب به صورت زده بودند و برخي از آنها لباس سياه بر تن داشتند و سپس در حاليكه فرياد «الله اكبر ... الله اكبر اي خائن» را سرمیدادند، به طرف نظامیان مصری تيراندازي كردند.
اين كارشناس مسائل امنيتي و استراتژيك مصر میگوید: اظهارات خطرناك این شاهد حادثه ثابت میکند که عاملان جنایت از گروههاي سلفی جهادی منطقه و یا شاید غزه بودهاند که از طريق تونلهای موجود بین نوار غزه و صحرای سينا وارد منطقه شده و به این مرکز حمله كردهاند.
این درحالی است که يكي از اعضاي اين گروه با انتشار فيلمي در پایگاههای اجتماعی اينترنتی نحوه اجراي عمليات بمبگذاري در خط لوله گاز سينا را به تصویر میکشد که تشابه بسیاری با نحوه کشتار رفح دارد و این موضوع این احتمال را تقویت میکند که این کشتار توسط همين گروهها صورت گرفته باشد.
واكنش آمريكا درباره حضور القاعده در سينا
روزنامه صهیونیستی «جیرو زالیم پست» در گزارشی كه در پايگاه اينترنتي خود منتشر کرد، نوشت: دو تروريست جهادي چندي پيش پس از فرار از يكي از پايگاههاي ارتش مصر وارد سرزمینهای اشغالی شده و دو دستگاه جيپ زرهي ارتش اسرائیل را سرقت كردند.
اين روزنامه صهیونیستی با اشاره به انفجار يكي از خودروها مینویسد که یکی از خودروهای سرقت شده هنگام عبور از جاده «كرم شالوم» به دلیل مورد حمله واقع شدن از سوی ارتش اسرائيل منفجر شد. بنابر اظهار جیروزالیم پست خودرو دیگر موفق به عبور از مرزها شد و این موضوعی است که به شدت نگرانی مقامات اسرائیلی را فراهم کرده است.
این روزنامه صهیونیستی با اشاره به حادثه سینا و ابراز خوشحالی از این حادثه به اظهارات «ايهود باراك» وزیر سابق جنگ اسرائیل اشاره میکند که ابراز اميدواري كرده بود اين حمله تروريستي هشداری براي مصر قلمداد شود تا راهكاری جدیتر در برابر گروههای جهادی فعال در صحرا سینا اتخاذ کند.
به این ترتیب ملاحظه میشود که رژیم صهیونیستی حضور و فعالیت این گروههای سلفی جهادی را بزرگترین خطر برای موجودیت و امنیت خویش به شمار میآورد و به هر طریق ممکن تلاش میکند تا طرف مصری را به سرکوب این جنبشها وادار سازد و در همین راستا بود که عملیات تخریب تونلهای ارتباطی بین نوار غزه و مصر به اجرا گذاشته شد.
عناصر جهادی سلفی در صحرا سینا
افشاگریهای رئیس مرکز تحقیقات مصری یافا
اما «رفعت سيد احمد» رئیس مرکز تحقیقات «یافا» مصر سخنی دیگری از صحرا سینا میگوید. چراکه وی معتقد است که توطئهای بزرگ برای این منطقه در تدارک است که گروههای سلفی جهادی دستاویزی بیش برای اجرای این توطئه نیستند.
سید احمد معتقد است در حالیکه گروهها و جریانهای سیاسی مختلف مصر در داخل درگیر اموری چون همهپرسی قانون اساسی و متمم صادره توسط رئیس جمهوری مصر هستند، از آن طرف دستهای صهیونیستی در کار هستند تا زمینه جدایی صحرای سینا از مصر را فراهم کنند و این امر را با برهم زدن رابطه عمیق حماس و قاهره یا بسیار بزرگ جلوه دادن فعالیت گروههای سلفی جهادی و مشابه آن دنبال میکنند.
اما آنچه مورد تأکید رئیس مرکز تحقیقات یافا قرار گرفته، حمایت کشورهایی چون عربستان سعودی و قطر از این گروههای سلفی جهادی است که بنابر اظهار وی 5 هزار نفر یعنی 1٪ جمعیت ساکنان صحرا سینا را تشکیل میدهند.
سید احمد با بیان اینکه یک درصد جمعیت منطقهای توانایی انجام چه اقدامات خطرناکی را میتوانند داشته باشند که اینگونه رژیم صهیونیستی را به واهمه انداخته و موجب جار و جنجال آن درباره این گروهها و تشکلها شده تأکید میکند که رژیم صهیونیستی تلاش میکند با بیان در معرض تهدید قرار گرفتن امنیت و موجودیت این رژیم حضور نظامی خود در صحرا سینا را توجیه کند.
در این ارتباط عربستان سعودی و قطر نیز تلاش دارند، با حمایتهای مالی و نظامی گسترده از این گروهها و تشکلها آنها را هر روز بیش از پیش قدرتمند کنند تا توجیهکننده ادعاهای رژیم صهیونیستی درباره این گروهها و تشکلها و فراهم کننده زمینه حضور نظامی آنها در صحرای سینا باشند.
همچنین سید احمد در ادامه افشاگریهایش اظهار میکند: در حالیکه رژیم صهیونیستی حملات خود را در نوار غزه طی تجاوز اخیرش به این منطقه ادامه میداد و هر روز شماری از فل
نظرات شما عزیزان: